مبل آبی

میل من به درمان شدن بعضأ نسبی بود. به ندرت قرصهایم را به موقع میخوردم. گاهی همه را باهم میخوردم تا روانم را شکنجه دهم؛ تا حس کنم بیمار روانیای هستم و نیاز من به این قرصها، دائمیست. زیاد پیش میاد که اصلا نمیخوردم، برای شکنجه و تنبیه خودم نیازی به تیغ و خون نداشتم.